لای درز پنجره ی چوبی کلاس نسیمی رهگذر عطر شیرینت را برایم آورد نمی دانم چرا امروز دلم هوایت را می کند؟!؟!؟! همین امروزی که با بی رحمی پا روی دلم گذاشتی و حصار دلم را پایمال کردی و با بی رحمی گفتی من میروم تا تو بدانی رفتی ام!!! و حال که تو رفتی دلم فقط تو را میخواهد هوسی در سینه ندارم برگرد برگرد و فقط مثل برادر و کوه پشتم بمان فقط با من بمان بیرحم ترین موجود زمین مهرت در دلم نشسته برگرد برگرد و بگو من بدون چشمانت چه کنم؟!؟ ***********زنگ آخر به صدا درآمد رمان جدید رمان پرتگاه 3
رمان جدید رمان پرتگاه 1
رمان عاشقانه نگین پارت اول
دلم ,برگرد ,فقط ,؟ ,تو ,بمان ,بی رحمی ,با بی ,برگرد برگرد ,برگرد و ,پشتم بمان
درباره این سایت